loading...
فارسی بلاگ
مدیر بازدید : 48 سه شنبه 31 مرداد 1391 نظرات (0)

خوش تيپی در سالمندي

 

مريم، دانش‌آموز كلاس اول دبستان است. او مي‌گويد: بابا بزرگ من خوش‌تيپ‌ترين بابا بزرگ دنياست. او موهاي جو گندمي دارد. كفش‌هاي براق واكس‌زده و شلوار اتوكشيده مي پوشد كه هيچ وقت چروك نمي‌شود. هيچ وقت بوي بد نمي‌دهد و هميشه لباس‌هايش تميز است. او يك عطر خوشبو دارد كه وقتي بويش را مي‌شنوم مي‌فهمم كه بابا بزرگ آمده است.

سعيد هم مادر بزرگ خود را زيبا و دوست داشتني توصيف مي‌كند. او مي‌گويد: گرچه مادر بزرگ من به مادر بزرگ‌هاي قصه‌ها زياد شبيه نيست، اما خيلي دوستش دارم. او بيشتر شبيه مادرم است. اصلا احساس نمي‌كنم او پير و ناتوان است. اين دانش‌آموز راهنمايي مي‌گويد: پدر بزرگم هميشه به من مي‌گويد: پدر جان اگر بزرگ شدي و قصد ازدواج داشتي يك زن بگير مثل مادر بزرگت. من هيچ وقت او را ژوليده و نامرتب نديده‌ام.

بابا بزرگ راست مي‌گويد. مادر بزرگ نمي‌گذارد رنگ موهايش زشت شود و هميشه به خودش مي‌رسد. لباس‌هاي قشنگ مي‌پوشد و همان‌طور كه خانه را مرتب نگه مي‌دارد خودش هم مرتب است. او يك كارمند بازنشسته است و هميشه همين‌طور بوده و به اين روش عادت دارد. او زني بسيار دوست داشتني است.



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 190
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 164
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 241
  • آی پی دیروز : 219
  • بازدید امروز : 419
  • باردید دیروز : 321
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,714
  • بازدید ماه : 1,714
  • بازدید سال : 12,883
  • بازدید کلی : 65,806